لطیفه های پ ن پ


♥♥♥♥تنها♥♥♥♥

♥هیچوقت از خدا نخواستم همه دنیا مال من باشه فقط خواستم اون که دنیای منه مال هیچکس نباشه!♥

امروز رفتم ارایشگاه یارو میگه اومدی موهاتو کوتاه کنی منم گفتم  

 

پ ن پ اومدم قیچیتو قرض بگیرم واسه جلد کتابام

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

 

 

رفتم پیژامه از کمد برداشتم پوشیدم بابام میگه از تو کمد برداشتی؟

 

گفتم پَـــ نَ‌‌ پَـــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه

 

پیژامه تگری بپوشم خنک شم

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

 

اومدم در یخچالو باز میکنم دنبال غذا مامانم میگه گشنته؟

 

پَـــ نَ پَــــ اومدم ببینم کی هی چراغ این تو رو

 

خاموش روشن می کنه!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

ماشینو روشن کردم راه افتادم میگه درب خودرو باز است

 

میگم توام که فقط همینو بلدی میگه

 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای بیام واست ببندمش

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

ب بابا گفتم میخام کفش بخرم گفت حتما پول میخای

 

جرأت نکردم بگم پ ن ب گفتم آره باباجون اونم گفت پ

 

پولم کجا بود بچه مگه من رو گنج نشستم؟

و بدین سان حسرت گفتن پ ن پ رو دلم موند!!!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟

 

میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه مشکل درون خانوادست خودمونچ

 

حلش می کنیم

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

مزن برسر ناتوان دست زور...پ ن پ!بزن سنگ

 

برسرش از راه دور!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

رفتم خونه دیدم ماهی از تنگ افتاده بیرون،

 

داداشم میگه یعنی مرده؟


میگم :پـَـَـ نَ پـَـَـــ، دوگانه سوزش کردم وقتی

 

آب نیست با هوا کار میکنه!!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

دارن گوسفندرو قربونی میکنن ... یه آفتابه آوردن

 

که بش آب بدن ...


اومده میگه میخوان با آفتابه بش آب بدن؟!


میگم :پـَـَـ نَ پـَـَـــ، آفتابه آوردن ببرنش

 

دستشویی استرسش از بین بره ...

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه،

 

میپرسه یعنی درستش کنم؟

پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون

با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟

گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده

به مسئول داروخانه. بعد ازچند دقیقه مسئول داروخانه

داروهاش رو آورده به پیرمرده گفت پدرجان می بری؟

پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت

یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.

 

دوستم میگه:شیرِ؟میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش

 

مرده ریش گذاشته!!!!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

حیف نون میره دارو خونه میگه باند میخوام میگن

باند زخم میگه پ ن پ باند فرودگاه دارم فرود میام

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مامانم چندتا تار مو سفید بین موهام دیده

میگه ای وای موهات سفید شده!؟؟

پ ن پ چندتاشون شکسته بودن گچ گرفتمشون!!!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

مامانم پشت ایفون : می خوای بیای تو؟
من : بله مامان
(طرح مبارزه با پ ن پ گروه فرزندان صالح)

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش.

دکتر میگه: میخوای بینیتو کوچیک

کنی؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدیم بکوبیمش ۳طبقه بسازیم

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟


میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو

شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

به منشي شرکتمون ميگم برو تو پروگرام فايل

ميگه کامپيوترو روشن کنم ؟گفتم پـــ نه پـــ ,

چند تا سوراخ پشت کيس گذاشتن از اونجا سعي کن وارد بشي

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

اومده تو اتاق ،قابِ عکسِ رو دیوار و دیده

 

میگه : وای داداشتــــــــــــه؟؟؟ میگم: آره


میگه : عکسشـــــــــــــه؟؟؟


میگم پـــَــ نَ پـــَـــ خودشه ، گذاشتمش رو دیوار

 

با دمپایی کوبیدم رو صورتش،چسبیده به دیوار!!!

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

به داداشم میگم مگس رو تلویزیون نشسته.میگه:بکشمش؟


پـَـــ نــه پـَـــ بهش بگو بیاد عقب وگرنه چشماش ضعیف میشه

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

تو صف نونوایی وایسادی یه یارو از راه میرسه میگه

ببخشین شمام تو صفین؟؟؟؟؟؟؟

پ ن پ وایسادم اینجا دارم نقش زنبیلو

بازی میکنم منتظرم صاحابم بیاد

 

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 

داشتیم با بابام فیلم میدیدیم...فیلمش گریه دار بود

ما هم افتادیم گریه...مامانم

اومده میگه:آخی...فیلمش گریه دار بود؟؟؟؟؟..

میگم پ ن پ خنده دار

بود...خواستیم کارگردانو ضایع کنیم...

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت 17:36 توسط ♥♥♥♥hossein♥♥♥♥| |


Power By: LoxBlog.Com